هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و زیبایی معشوق سخن می‌گوید. او از حیرت و شیدایی عاشقان در برابر زلف و لب معشوق می‌گوید و تأکید می‌کند که عشق واقعی تنها در دل پاک جای می‌گیرد و برای هر کسی قابل درک نیست. شاعر همچنین اشاره می‌کند که تا زمانی که فرد از دنیا و مافیها دست نکشد، نمی‌تواند به حقیقت عشق دست یابد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۷۹۳

دی ز دیر آمد برون سنگین دلی
با لبی پرخنده بس مستعجلی

عالمی نظارگی حیران او
دست بر دل مانده پای اندر گلی

علم در وصف لبش لایعملی
عقل در شرح رخش لایعقلی

زلف همچون شست او می‌کرد صید
هر کجا در شهر جانی و دلی

عاشقان را از خیال زلف او
تازه می‌شد هر زمانی مشکلی

تا نگردی هندوی زلفش به جان
نه مبارک باشی و نه مقبلی

جمله پشت دست می‌خایند از او
هست هرجا عالمی و عاقلی

منزل عشقش دل پاک است و بس
نیست عشقش در خور هر منزلی

تا تو بی حاصل نگردی از دو کون
هرگز از عشقش نیابی حاصلی

شد دل عطار غرق بحر عشق
کی تواند غرقه دیدن ساحلی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.