هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و دلدادگی سخن می‌گوید و توصیه‌هایی درباره‌ی تسلیم شدن در برابر عشق و پذیرش رنج‌های آن ارائه می‌دهد. شاعر از معشوق و جذابیت‌هایش مانند زلف و نگاهش یاد می‌کند و از درد عشق و غم‌های ناشی از آن می‌نالد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال نامفهوم یا سنگین باشد. همچنین، درک کامل زیبایی‌های ادبی و معنایی آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری دارد.

شمارهٔ ۲۶۸

گر کنی قبله جان روی نگاری، باری
ور بری عمر به سر با غم یاری، باری

کار عشق است برو دست بدار از همه کار
گر کند عمر کسی صرف به کاری، باری

زلف او محشر جان است دلا سعیی کن
که در آن حلقه درآیی به شماری، باری

دل به دام تو درافتاد زهی صید ضعیف
کاشکی با همه می بود شکاری، باری

غرق دریای غمش تا نشوی با لب خشک
برو ای خواجه! تو بنشین به کناری، باری

گر چو چشمش نتوانی که شوی مست ابد
با چنان غمزه شوخش به خماری باری

ای نسیمی ز خدا دولت منصور طلب
عاشق ار کشته شود بر سر داری باری
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.