هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق یکطرفه و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او با وجود تمام جفاها و دل‌آزاری‌های معشوق، همچنان به او عشق می‌ورزد و امیدوار است که معشوق روزی از ناله‌هایش آگاه شود. شاعر به مقایسه‌ی خود (عاشق بازاری) با معشوق (شاه حسن) می‌پردازد و از بی‌وفایی معشوق شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده، و پرداختن به موضوعاتی مانند دل‌آزاری و بی‌وفایی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۲۷۰

گمان مبر که به صد جور و صد دل آزاری
دل من از تو برنجد مگر به بیزاری

به هر جفا که بخواهی بجویی آزارم
که هست عادت معشوق، عاشق آزاری

بدان امید که واقف شوی ز ناله من
گذشت عمر عزیزم به ناله و زاری

نظر به زاری ما گر نمی کنی چه عجب؟
تو شاه حسنی و ما عاشقان بازاری

دل از رقیب تو رنجیده است، بازآید
گرش به رسم دل آزاریی تو باز آری

مرا تو جان عزیزی ببین عزیزی من
که می کشم ز عزیز خود این همه خواری

چه حاجت است که ریزی به غمزه خون دلم
چو ترک چشم تواش می کشد به بیماری

دلم ببردی و گفتی: دلت بدست آرم
چو برده ای دل من، کی دلم بدست آری

نسیمی از تو امید وفا نمی جوید
چگونه عمر کند با کسی وفاداری؟
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.