هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های غنی، به ستایش معشوق و جمال او پرداخته است. شاعر از ساقی می‌خواهد تا شراب روحانی بیاورد و با توصیف زیبایی‌های معشوق، به عشق و جذابیت‌های او اشاره می‌کند. همچنین، مضامین عرفانی مانند وحدت وجود و مشاهده جمال الهی در زیبایی‌های دنیوی نیز در شعر دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، درک برخی از استعاره‌ها و مفاهیم عمیق عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۷۸

بیار ای ساقی مهوش! می گلرنگ روحانی
که ارزد خاتم لعلت به صد ملک سلیمانی

نگارا تا در افکندی نقاب از چهره گلگون
خجالت دارد از رویت گل صدبرگ بستانی

صدف را کاشکی بودی چو انسان دیده بینا
که تا از درج یاقوتش ببردی گوهرافشانی

مها منشور زیبایی ز خوبان جهان بستان
که بر حسن تو ختم آمد کمال حسن انسانی

مرا جمعیت خاطر جز این دیگر نمی باید
که هستم چون سر زلف تو در عین پریشانی

تو را چون خوانم ای مه حور و جان گویم که صدباره
به رخ زیباتر از حوری به تن نازکتر از جانی

مرا حال دل، ای دلبر! چه حاجت بعد از این گفتن
که هستی در میان جان و می دانم که می دانی

رخت در عالم وحدت به شاهی پنج نوبت زد
بر اوج لامکان اکنون برآور تخت سلطانی

به نور عشق ای زاهد! جلا ده دیده دل را
اگر بی پرده می خواهی رخ معشوق پنهانی

جمال کعبه وصلش هوس داری اگر دیدن
تو را فرض است، ای عابد! که روی از خود بگردانی

نسیمی در رخ خوبان جمال الله می بیند
بیا بشنو ز گفتارش بیان سر سبحانی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.