۱۷۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳

قدم گذار بدیوان عالی و بشناس
که کیست آنکه بکرسی نشسته چون نسناس

بگرد وی بنگر چند تن خدا نشناس
مگو که چرخ عجب مهره ای فکنده بطاس
که چرخ سفله بسی خوارها نموده عزیز

نظر نما بنگر صورت هیولا را
بجای طوطی و طاوس بین قولا را

به حکمرانی بنگر جوان . . . را
معین و یاور و یارش به بین شمولا را
بنی سرائیل آنجا نشسته بر سر میز

یکی ز شدت پیری در آمده قوزش
بسان روبه دیمی شده دک و پوزش

هزار رنگ بصورت چو آتش افروزش
رسد بعرش برین بانک سرفه و . . . ش
که من معیلم ومسکینم و ندارم چیز

مران که سخره سرودی رئیس اکوسه اش
کسی ندیدی جز در مبال مدرسه اش

فرار کردی قمل ز چرک البسه اش
هراز گونه اثر دیده شد ز وسوسه اش
کنون ز فرط نظافت شده است عنبربیز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴ - تضمین غزل زمان آقای سفیرالعارفین در مدح جلال الدین محمد مجدالاشراف
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.