۱۶۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۴ - در سال اول مشروطه سروده است

بیچاره آدمی که گرفتار عقل شد
خوش آن کسی که کره خر آمد الاغ رفت

ای باغبان منال ز رنج دی و خزان
بنشین بجای و فاتحه برخوان که باغ رفت

ای پاسبان مخسب که در غارت سرای
دزد دغل به خانه تو با چراغ رفت

ای دهخدا عراق و ری و طوس هم نماند
چو بانه رفت و سقز و ساوجبلاغ رفت

یاران حذر کنید که در بوستان عدل
امروز جوقه جوقه بسی بوم و زاغ رفت
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳ - در تاریخ تاسیس بیمارستان زنان و کودکان تهران
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.