هوش مصنوعی: این متن شعری است که به بیان غم و اندوه ناشی از فقدان و جدایی می‌پردازد. شاعر از درد دل، ناشکیبایی در برابر غم، و یادآوری عزیزان از دست رفته سخن می‌گوید. همچنین، به صبر و شکیبایی در برابر مصائب زندگی توصیه می‌کند و اشاره‌ای به تقدیر و سرنوشت دارد. در پایان، شاعر به ارزش دوستان و لحظات دیدار با آنها اشاره می‌کند و از ناپایداری جهان سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند تقدیر، غم عمیق، و ناپایداری جهان نیاز به تجربه و بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۹۹ - در تعزیت

داورا از پس این غم که ترا رخ بنمود
شادی اندر دل ما رخ ننماید هرگز

تا تو چون غنچه خوری خون و ز غم تنگدلی
خاطر گل به گلستان نگشاید هرگز

تا دل زار تو از داغ برادر ریش است
در چمن باد صبا نافه نساید هرگز

آن شنیدم که شکیب کم و غم افزون است
یا رب آن کم نشود وین نفزاید هرگز

ناشکیبا مشو از غصه خدا را که به دهر
ناشکیبی ز تو ای خواجه نشاید هرگز

حاش الله چو تو صاحبدلی از سوگ و دریغ
نخراشید رخ و انگشت نخاید هرگز

دل چنان سخت کن امروز در این غم که کسی
جز به پولاد و حدیدش نستاید هرگز

شکر لله پسری داری با فر و بها
که چنو مادر ایام نزاید هرگز

آهنین جوشنی از صبر و شکیبائی پوش
کایچ مقناطیس او را نرباید هرگز

با وجود وی و برهان و مجیر از غم دهر
دل مجموع تو آشفته نباید هرگز

بزدا زنگ غم از آینه دل ورنه
زنگ از آینه گیتی نزداید هرگز

نقد دیدار رفیقان حضر مغتنم است
کز سفر یار سفر کرده نیاید هرگز

بنده بیش از تو خورد خون جگر میدانی
که به افسانه سخن می نسراید هرگز

لیک ما کاخ گلینیم و جهان معبر سیل
کاخ گل در گذر سیل نپاید هرگز

پای دانا را چون رشته تقدیر ببست
جز بدرگاه مقدر نگراید هرگز

دستغیب آن گهری را که برین بنده زداست
خر دو فلسفه ما نگشاید هرگز
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.