۱۵۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۱۳

ایا خجسته دبیری که کلک مشکینت
سواد مقله بن مقله گشت در توقیع

رهین طبع بلیغت فرزدق است و جریر
غلام کلک رشیقت حریری است و بدیع

رفیعتر ز تو در روزگار نشناسم
که هم برتبه رفیعی و هم بنام رفیع

مرا که گوش ز گفتار ناکسان کر بود
شده است درگه اصغای گفته تو سمیع

خلیل احمد ای کاش زنده بود امروز
ز فکرت تو بیاموخت صنعت تقطیع

تو را عروضی و شاعر همی توان گفتن
نه آن کسی که نداند مدید را ز سریع

نسیم خوی تو در مرغزار فضل و هنر
همان کند که به بستان نسیم فصل ربیع

ازین سپس به بهشتت همی کنم تعبیر
که هم بطبع لطیفی و هم به قلب وسیع

ایا سپهر فصاحت ایا جهان کمال
که علم و فضل و هنر خاصه تو شد به جمیع

بدین دو بیت برای بروز مهر درون
بر آمدم به مقام جسارت و تصدیع

چو بالبداهه سرودم روا مدار که خصم
ز عیب جوئی بر شعر من کند تقریع

به بنده وعده الماس کرده بودی و کرد
تسامح تو به کامم شراب سم نقیع

روا مدار که من بنده در جهان گردم
شهید غصه الماس چون شهید بقیع
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۲ - در صدر فرمان لقب ادیب الممالکی خود از طرف مظفرالدین شاه نوشته
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.