۱۷۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۵۰

گربه و موش بهم ساخته اند ای بقال
وای بر خیک پنیر و سبد میوه تو

ای پدر خانه و باغت به رقیبان دادند
دختر بیوه تو وان پسر لیوه تو

گشت قربان می و ساغر و شیرینی و شمع
زر تو سیم تو آیینه تو جیوه تو

ای پدر مرده بخود باش که در این دو سه روز
جفت همسایه شود مادرک بیوه تو

میتوان چاره این درد گران کرد ولی
خرد و هوش ندارد سر کالیوه تو

لیک خوش باش که از پای کند میکائیل
کفش تو چکمه تو موزه تو گیوه تو
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۹ - ماده تاریخ
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.