هوش مصنوعی: این شعر بیانگر غم و اندوه عمیق شاعر به دلیل جدایی از معشوق است. او از درد فراق می‌نالد و وفاداری خود را به معشوق اعلام می‌کند، به‌گونه‌ای که حتی پس از مرگ نیز پیوندش با معشوق گسسته نمی‌شود. شاعر همچنین به داستان هبوط آدم اشاره می‌کند و از سرنوشت مشترک انسان‌ها سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اشارات تاریخی و مذهبی ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۶۷

مدار غصه که خون منت حلال بود
مشو غمین که نیاید ز حلق کشته صدا

اگر نه باورت آید ز بعد کشته شدن
مرا مخوان که به جان پاسخت دهم به ندا

ز جان تهی باد آن دل که از غم تو تهی
ز تن جدا باد آن سر که از در تو جدا

اگر به آدم قلنا اهبطو رسید ز حق
پس از خطاب کلا حیث شئتمار غدا

مرا به خاک درت جاودانه فردوسی است
که جانم از وی پیوند نگسلد ابدا
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۶ - زوال نایب السلطنه قرا گوزلو
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.