۲۰۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۱ - غزل

جان ز من خواسته جانان چکنم؟!
چکنم گر ندهم جان چکنم؟!

منع دل میکنم از عشق، ولی
چون دلم نیست بفرمان چکنم؟!

پیرم و، عشق جوانی دستم
برندارد ز گریبان، چکنم؟!

باورم نامد ازو عهد، ولی
خورد سوگند به قرآن چکنم؟!

جان برآمد ز تن و برناید؛
دل از آن چاه زنخدان چکنم؟!

وعده ی قتل بمن داده، اگر
شود از وعده پشیمان چکنم؟!

طشت رسواییم از بام افتاد
عاشقم آذر پنهان چکنم؟!
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰ - وله قصیده
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲ - قصیده در مدح میرزا جعفر وزیر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.