هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق نافرجام و دردهای ناشی از آن سخن میگوید. او از تناقضهای درونی خود میگوید: میل به فراموشی عشق در مقابل ناتوانی در کنترل دل، پیری در برابر عشق جوانی، و باورنکردن عهد معشوق در مقابل سوگندهای او. شاعر همچنین از رسوایی عشق و رنجهای بیپایان آن مینالد.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عمیق عاطفی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی احساسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند «وعدهی قتل» یا «رسوایی» ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامناسب یا سنگین باشد.
شمارهٔ ۲۱ - غزل
جان ز من خواسته جانان چکنم؟!
چکنم گر ندهم جان چکنم؟!
منع دل میکنم از عشق، ولی
چون دلم نیست بفرمان چکنم؟!
پیرم و، عشق جوانی دستم
برندارد ز گریبان، چکنم؟!
باورم نامد ازو عهد، ولی
خورد سوگند به قرآن چکنم؟!
جان برآمد ز تن و برناید؛
دل از آن چاه زنخدان چکنم؟!
وعده ی قتل بمن داده، اگر
شود از وعده پشیمان چکنم؟!
طشت رسواییم از بام افتاد
عاشقم آذر پنهان چکنم؟!
چکنم گر ندهم جان چکنم؟!
منع دل میکنم از عشق، ولی
چون دلم نیست بفرمان چکنم؟!
پیرم و، عشق جوانی دستم
برندارد ز گریبان، چکنم؟!
باورم نامد ازو عهد، ولی
خورد سوگند به قرآن چکنم؟!
جان برآمد ز تن و برناید؛
دل از آن چاه زنخدان چکنم؟!
وعده ی قتل بمن داده، اگر
شود از وعده پشیمان چکنم؟!
طشت رسواییم از بام افتاد
عاشقم آذر پنهان چکنم؟!
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰ - وله قصیده
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲ - قصیده در مدح میرزا جعفر وزیر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.