۲۰۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۰

ز خود روم، چو پرو بال هستیم باز است
که تنگنای دو عالم چه جای پرواز است؟!

به انتظار تو خود کرده ام، چنان که ز راه
رسیده ای و همان چشم حسرتم باز است

به کوی او همه شب تا به روز می نالم
فغان که یار نمی پرسد این چه آواز است؟!

من و شکایت جور تو بی وفا، هیهات
ولی چه چاره کنم؟! آب دیده غماز است!
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.