۲۴۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۱

غیر، بیهوده، پی یار وفادار من است
نشود یار کسی اگر یار من است

شب به گوشت چو رسد ناله ی مرغان اسیر
ناله ی بی اثر از مرغ گرفتار من است

از غمش مردم و گر شکوه کنم شرمم باد
آخر این غم که مرا کشت غم یار من است!

من و آن درد که هر چند بزاری کشدم
خلق را رشک به جان کندن دشوار من است!

دوش پرسیدم از آذر سبب رنجش دوست
گفت از صبر کم و شکوه ی بسیار من است!
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.