۱۹۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۶

افغان که رفت جانم و جانانم آرزوست
دردا که کشت دردم و درمانم آرزوست

من تنگ دل ز کنج قفس نیستم، ولی
یک ناله در میان گلستانم آرزوست

من قابل ملازمت محرمان نیم
وین طرفه تر که خدمت سلطانم آرزوست؟!

از حرف کفر و قصه ی ایمان دلم گرفت
صلحی میان گبر و مسلمانم آرزوست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.