هوش مصنوعی: متن بالا بیانگر احساسات عمیق و تلخ شاعر درباره عشق، جدایی، مرگ و بی‌وفایی است. شاعر از ناپایداری روابط، فراموشی پس از مرگ و خطرات عشق سخن می‌گوید و با استفاده از استعاره‌های مختلف مانند طبیب و بیمار، باغبان و گل، و خسرو و شیرین، این مفاهیم را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی مانند مرگ، عشق تلخ و بی‌وفایی است که درک آن‌ها برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند تا به خوبی درک شوند.

شمارهٔ ۷۴

پس از کشتن، نه بر سر قاتلم از کین نمیماند
چو میرد کس، طبیبش بر سر بالین نمیماند!

ز خسرو تلخ شد فرهاد را چون کام، دانستم
که شیرین کام خسرو نیز از شیرین نمیماند

بروی من که بودم باغبان، دربستی و غافل
که در باغت گل از بسیاری گلچین نمیماند

خطر دارد دل و دین هر دو در عشق تو؛ میدانم
مرا گر دل نماند امروز، فردا دین نمیماند

دو روزی گر ز من رنجد سگ کویت، نیم غمگین
که هرگز دوستان را در دل از هم کین نمیماند

شب هجرت ندارم دوستی بر سر چو بیماری
که روز مرگ، هیچش دوست بر بالین نمیماند
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.