هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر غم و اندوه ناشی از دوری و محرومیت از معشوق است. شاعر از گم شدن نشانههای شهیدان و پیکان معشوق در خاک سخن میگوید و نگران است که راز دلش در حضور معشوق فاش شود. او از غم روزهای دوری مینالد و امیدوار است که معشوق را در گوشهای بیابد. شاعر همچنین از ترس آزردگی معشوق از محرومیت مردم میگوید و عهد خود را با دیگران میشکند تا در فردا بر سر پیمان معشوق یافت شود. در پایان، شعر اشاره میکند که شهیدان محبت تا فرمان معشوق نباشد از جای برنمیخیزند و دیگران از درد عشق بیبهرهاند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و احساسی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای ادبی ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۷۶
مشکل که نشانی ز شهیدان تو یابند
در خاک مگر گمشده پیکان تو یابند
در بزم کسان، جانب من بینی و، ترسم؛
راز دلم از دیدن پنهان تو یابند!
گم شد مه کنعان، ز غم روز تو در مصر؛
بازش مگر از گوشه ی زندان تو یابند
ترسم شوی آزرده ز محرومی خلقی
از سینه ام آن روز که پیکان تو یابند!
عهد همه کس بشکنم امروز، که فردا
خواهم که مرا بر سر پیمان تو یابند
در حشر، نخیزند شهیدان محبت؛
از جا، مگر آن لحظه که فرمان تو یابند
از درد تو مرد آذر و، شاد است که اغیار
آن درد ندارند که درمان تو یابند
در خاک مگر گمشده پیکان تو یابند
در بزم کسان، جانب من بینی و، ترسم؛
راز دلم از دیدن پنهان تو یابند!
گم شد مه کنعان، ز غم روز تو در مصر؛
بازش مگر از گوشه ی زندان تو یابند
ترسم شوی آزرده ز محرومی خلقی
از سینه ام آن روز که پیکان تو یابند!
عهد همه کس بشکنم امروز، که فردا
خواهم که مرا بر سر پیمان تو یابند
در حشر، نخیزند شهیدان محبت؛
از جا، مگر آن لحظه که فرمان تو یابند
از درد تو مرد آذر و، شاد است که اغیار
آن درد ندارند که درمان تو یابند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.