۱۳۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۷۷

نخست کاش در خانقاه می بستند
که شیخ شهر نداند که صوفیان مستند

صبا ز من بحریفان زیردست آزار
بگو که: کارکنان فلک، زبردستند

جدا ز بزم تو مردم، خلاف آن یاران
که در جدایی هم، صبر می توانستند

کجا رواست که دلهای دوستان شکنی؟!
باین گناه که بستند عهد و نشکستند!

بود بحشر جز آذر هزار کشته تو را
گر از تو او نکند شکوه، دیگران هستند!
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.