هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از ناامیدی و شکایت از دوستان و زمانه سخن میگوید. شاعر از بیوفایی دوستان و ناعدالتیهای روزگار شکایت دارد و به مقایسهای بین وفاداری گذشته و بیوفایی حال میپردازد. همچنین، به قدرت فلک و ناتوانی انسان در برابر تقدیر اشاره میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربهی بیشتری نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات آن ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا سنگین باشد.
شمارهٔ ۷۷
نخست کاش در خانقاه می بستند
که شیخ شهر نداند که صوفیان مستند
صبا ز من بحریفان زیردست آزار
بگو که: کارکنان فلک، زبردستند
جدا ز بزم تو مردم، خلاف آن یاران
که در جدایی هم، صبر می توانستند
کجا رواست که دلهای دوستان شکنی؟!
باین گناه که بستند عهد و نشکستند!
بود بحشر جز آذر هزار کشته تو را
گر از تو او نکند شکوه، دیگران هستند!
که شیخ شهر نداند که صوفیان مستند
صبا ز من بحریفان زیردست آزار
بگو که: کارکنان فلک، زبردستند
جدا ز بزم تو مردم، خلاف آن یاران
که در جدایی هم، صبر می توانستند
کجا رواست که دلهای دوستان شکنی؟!
باین گناه که بستند عهد و نشکستند!
بود بحشر جز آذر هزار کشته تو را
گر از تو او نکند شکوه، دیگران هستند!
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.