هوش مصنوعی: این متن شعری است که از عشق، رنج و حسرت سخن می‌گوید. شاعر از درد عشق و ستم‌های معشوق شکایت می‌کند و از ریزش خون دل و اشک حسرت می‌نالد. همچنین، اشاره‌ای به انتقام و فروپاشی هستی در اثر بی‌وفایی دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و گاه تلخ است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی اشارات به رنج و انتقام ممکن است برای سنین پایین‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۸۰

شراب شوق تو ما را چو در گلو ریزند
پیاله کاش گذارند و با سبو ریزند

بس است ظلم اسیران، بترس از آن ساعت
که اشک حسرتی از دیده ها فرو ریزند

مرا که خون دل آخر ز دیده خواهد ریخت
بتان شهر بشمشیر ناز گو ریزند

بگلرخان ستمگر برم شکایت دل
بود که تیغ برآرند و خون او ریزند

بغیر عشق ز آذر نشان نماند اگر
بنای هستیش از یکدگر فرو ریزند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.