هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از تنهایی و بیهمدلی اطرافیان مینالد و بیان میکند که تنها بلبل (نماد عاشق) همآواز اوست. او از بیتوجهی معشوق و نیرنگهایش شکایت دارد و آرزو میکند که امیدش به پرواز (رهایی) از بین برود. شاعر همچنین از گذشتهای پر از شور و عشق یاد میکند و اکنون خود را اسیر و زخمی میبیند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانهای است که درک آنها نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند نیرنگ، اسارت و ناامیدی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۱۰۳
جز دل نالان مرا ای گل، نه دمساز دگر
غیر بلبل، نیست بلبل را هم آواز دگر
بیدلانت، آگه از راز دلم هم نیستند
کز تو هر یک دیده گاه دلبری ناز دگر
عاشقانت فارغ از رشکند، کز نیرنگ حسن؛
در میان داری جدا با هر یکی راز دگر
یادم آید، کز قفایت میدویدم هر کجا
کبک دیگر بینم از دنبال شهباز دگر
چون بدام از آشیان افتادمت، بشکن پرم؛
تا نماند در دلم امید پرواز دگر
چون زدی تیرم، بکش، مگذار غلطانم بخاک
تا ببازویت نخندد ناوک انداز دگر
آذر امشب از دگر شبها فزون در زاریم
مینوازد مطرب مجلس، مگر ساز دگر
غیر بلبل، نیست بلبل را هم آواز دگر
بیدلانت، آگه از راز دلم هم نیستند
کز تو هر یک دیده گاه دلبری ناز دگر
عاشقانت فارغ از رشکند، کز نیرنگ حسن؛
در میان داری جدا با هر یکی راز دگر
یادم آید، کز قفایت میدویدم هر کجا
کبک دیگر بینم از دنبال شهباز دگر
چون بدام از آشیان افتادمت، بشکن پرم؛
تا نماند در دلم امید پرواز دگر
چون زدی تیرم، بکش، مگذار غلطانم بخاک
تا ببازویت نخندد ناوک انداز دگر
آذر امشب از دگر شبها فزون در زاریم
مینوازد مطرب مجلس، مگر ساز دگر
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.