۱۸۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۰۸

با مشک خطت، یاد ز عنبر نکند کس
با شهد لبت، میل بشکر نکند کس

فریاد، که چندان ز وفای تو بمردم
گفتم که کنون جور تو باور نکند کس!

از گریه کنم گل همه شب خاک درت را
تا روز ز بیداد تو بر سر نکند کس

یکبار، گذر کن بسر خاک شهیدان
تا دعوی خون در صف محشر نکند کس

آذر! ز وفا گشته سگش با تو برابر؛
شه را بگدا گر چه برابر نکند کس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.