۱۵۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۹

زنده کی از برت ای جان جهان برخیزم؟!
مگر آن دم که سپارم بتو جان برخیزم!

وعده ی خلوت خاصم، چو دهی در مجلس؛
آن قدر باش که از خلق نهان برخیزم!

غیر من نیست میان توو اغیار حجاب؛
آه از آن روز که منهم ز میان برخیزم

رنجشم از تو بحدی است که در خلوت خاص
صد رهم گر بنشانند، همان برخیزم!

غمی از پیریم آذر نه که در پای خمی؛
شب چو آسوده شوم، صبح جوان برخیزم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.