هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از زیباییهای طبیعت مانند گل و بلبل سخن میگوید، اما با حسرت به دنبال چیزهای گمشده مانند باده گلرنگ، لب شیرین و خوی آرام است. او از درد دل و رنجهای عاطفی مینالد و به دنبال پاسخ برای پرسشهایش است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'باده' و 'تلخی کام' ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.
شمارهٔ ۱۷۱
بوی گل آورد باد، باده ی گلرنگ کو؟!
منطق بلبل گشاد، چنگ خوش آهنگ کو؟!
آه ز تلخی کام، آن لب شیرین کجاست؟!
داد ز تنگی دل، آن دهن تنگ کو؟!
سوخت ز مشکم دماغ، موی تو را خون چه شد؟!
زد گلم آتش بباغ، خوی تو را جنگ کو؟!
گرنه رهت بسته اند، پای تو در گل چراست؟!
گرنه دلت برده اند، روی تو را رنگ کو؟!
اهل دل، آذر دوان دلشکنان راز پی
بر سر هم ریخته است شیشه بگو سنگ کو؟!
منطق بلبل گشاد، چنگ خوش آهنگ کو؟!
آه ز تلخی کام، آن لب شیرین کجاست؟!
داد ز تنگی دل، آن دهن تنگ کو؟!
سوخت ز مشکم دماغ، موی تو را خون چه شد؟!
زد گلم آتش بباغ، خوی تو را جنگ کو؟!
گرنه رهت بسته اند، پای تو در گل چراست؟!
گرنه دلت برده اند، روی تو را رنگ کو؟!
اهل دل، آذر دوان دلشکنان راز پی
بر سر هم ریخته است شیشه بگو سنگ کو؟!
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.