۱۸۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۴۲

ای خون دل پیر و جوان خورد دلت!
وی ز آهن و از سنگ گرو برده دلت!

زنهار، میازار دلم، میترسم
گردد ز دل آزردنم، آزرده دلت!
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.