هوش مصنوعی:
اسکندر تصمیم میگیرد پیامی را به صورت مخفیانه ارسال کند. او خود را پنهان میکند و پیامی را میفرستد که کسی نمیداند از جانب اوست. هیچکس نمیتواند مانند اسکندر ببیند و باور کند. راهی به سوی دل شاه وجود دارد، اما برای دل گمراه راهی نیست. اگر بیگانهای از حجره بیرون آید، نگران نباش، زیرا درون خانه همخانهای وجود دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم فلسفی و رمزآلود است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم عمیق ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
حکایت اسکندر که خود به رسولی میرفت
گفت چون اسکندر آن صاحب قبول
خواستی جایی فرستادن رسول
چون رسد آخر خود آن شاه جهان
جامه پوشیدی و خود رفتی نهان
پس بگفتی آنچ کس نشنوده است
گفتی اسکندر چنین فرموده است
در همه عالم نمیدانست کس
کین رسول اسکندر است آنجا و بس
هیچ کس چون چشم اسکندر نداشت
گرچه گفت اسکندر و باور نداشت
هست راهی سوی هر دل شاه را
لیک ره نبود دل گم راه را
گر برون حجره شد بیگانه بود
غم مخور خوردی درون هم خانه بود
خواستی جایی فرستادن رسول
چون رسد آخر خود آن شاه جهان
جامه پوشیدی و خود رفتی نهان
پس بگفتی آنچ کس نشنوده است
گفتی اسکندر چنین فرموده است
در همه عالم نمیدانست کس
کین رسول اسکندر است آنجا و بس
هیچ کس چون چشم اسکندر نداشت
گرچه گفت اسکندر و باور نداشت
هست راهی سوی هر دل شاه را
لیک ره نبود دل گم راه را
گر برون حجره شد بیگانه بود
غم مخور خوردی درون هم خانه بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:حکایت پادشاهی که بسیار صاحب جمال بود
گوهر بعدی:حکایت محمود و ایاز
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.