هوش مصنوعی:
این متن شعری است که به توصیف کشاورزی و طبیعت میپردازد. در آن، کشاورزی و تلاش برای کشت دانهها، باران و رشد گیاهان، و در نهایت سوختن محصولات به دلیل آتشسوزی توصیف میشود. همچنین، اشارهای به مفاهیمی مانند بخل، رنج و گنج دارد.
رده سنی:
14+
این متن دارای مفاهیم نمادین و پیچیدهای است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تصاویر شاعرانه نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
شمارهٔ ۳
کشاورزی از هر طرف دشت کاو
عیان گنج گاوانش از پای گاو
پی دانه کشتن زمین می شکافت
که گنجوری از خاک امین تر نیافت
بآن کشته دادی از آن رود آب
بزنگار تو ریختن سیم ناب
بر آن سبزه کامد زبر جد نشان
تو گفتی که شد خضر دامن کشان
نگشته همان دانه از کاه دور
نبرده ز خرمن همان دانه مور
خداوند خرمن ز بخل ای شگفت
مگر خوشه از خوشه چین وا گرفت؟!
کشید از جگر خوشه چین آه گرم
دل آهنین فلک کرد نرم
بناگاه برق آتشی بر فروخت
که این کشته را، از تر و خشک، سوخت
هم از خاک جوشید آبی سیاه
هم از کشته بر کهکشان رفت کاه
شد ابروی داس فلک پر ز چین
نه خوشه بجا ماند و نه خوشه چین
از آن دانه کز خرمن سوخته
بجا ماند چون گنج اندوخته
رهیدند بیمایه موران ز رنج
چو محتاج کش پا فرو شد بگنج!
عیان گنج گاوانش از پای گاو
پی دانه کشتن زمین می شکافت
که گنجوری از خاک امین تر نیافت
بآن کشته دادی از آن رود آب
بزنگار تو ریختن سیم ناب
بر آن سبزه کامد زبر جد نشان
تو گفتی که شد خضر دامن کشان
نگشته همان دانه از کاه دور
نبرده ز خرمن همان دانه مور
خداوند خرمن ز بخل ای شگفت
مگر خوشه از خوشه چین وا گرفت؟!
کشید از جگر خوشه چین آه گرم
دل آهنین فلک کرد نرم
بناگاه برق آتشی بر فروخت
که این کشته را، از تر و خشک، سوخت
هم از خاک جوشید آبی سیاه
هم از کشته بر کهکشان رفت کاه
شد ابروی داس فلک پر ز چین
نه خوشه بجا ماند و نه خوشه چین
از آن دانه کز خرمن سوخته
بجا ماند چون گنج اندوخته
رهیدند بیمایه موران ز رنج
چو محتاج کش پا فرو شد بگنج!
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.