هوش مصنوعی: صوفی‌ای در راه بغداد صدای مردی را می‌شنود که انگبین (عسل) ارزان می‌فروشد. صوفی از او می‌پرسد که آیا چیزی را به رایگان می‌دهد، اما مرد پاسخ می‌دهد که هیچ‌کس چیزی را به رایگان نمی‌دهد. سپس هاتفی (صدایی از غیب) به صوفی می‌گوید که وارد دکانی شود تا همه چیز را به رایگان دریافت کند و حتی بیشتر نیز به او بدهند. این دکان نمادی از رحمت الهی است که همه چیز را در بر می‌گیرد، حتی کافران را.
رده سنی: 12+ این متن دارای مفاهیم عرفانی و اخلاقی است که ممکن است برای کودکان زیر 12 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادها و مفاهیم فلسفی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً از سن 12 سالگی به بعد شکل می‌گیرد.

حکایت صوفی و انگبین فروش

صوفیی می‌رفت در بغداد زود
در میان راه آوازی شنود

کان یکی گفت انگبین دارم بسی
می‌فروشم سخت ارزان، کو کسی

شیخ صوفی گفت ای مرد صبود
می‌دهی هیچی به هیچی، گفت دور

تو مگر دیوانه‌ای ای بوالهوس
کس به هیچی کی دهد چیزی به کس

هاتفی گفتش که‌ای صوفی درآی
یک دکان زینجا که هستی برترآی

تا به هیچی ما همه چیزت دهیم
ور دگر خواهی بسی نیزت دهیم

هست رحمت آفتابی تافته
جملهٔ ذرات را دریافته

رحمت او بین که با پیغامبری
در عتاب آمد برای کافری
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت مرد بت پرستی که بت را خطاب میکرد و خدا خطابش را لبیک گفت
گوهر بعدی:حکایت موسی و قارون
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.