هوش مصنوعی: شخصی به نام شبلی در بغداد گم می‌شود و پس از جستجوی زیاد، او را در خانه‌ای میان گروهی بی‌ادب می‌یابند. شبلی خود را مانند آن گروه می‌داند اما در راه دین نه زن است و نه مرد. او از ناجوانمردی خود شرمنده است و بر اهمیت بندگی و مرد حق بودن تأکید می‌کند. متن به انتقاد از رفتارهای نادرست و تأکید بر ارزش‌های اخلاقی و معنوی می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، انتقادات اجتماعی مطرح شده در متن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

گم‌شدن شبلی از بغداد

گم شد از بغداد شبلی چندگاه
کس بسوی او کجا می‌برد راه

باز جستندش به هر موضع بسی
در مخنث خانه‌ای دیدش کسی

در میان آن گروهی بی‌ادب
چشم‌تر بنشسته بود و خشک لب

سایلی گفت ای برنگ راز جوی
این چه جای تست آخر بازگوی

گفت این قومند چون تردامنی
در ره دنیا نه مرد و نه زنی

من چو ایشانم، ولی در راه دین
نه زنی در دین نه مردی چند ازین

گم شدم در ناجوانمردی خویش
شرم می‌دارم من از مردی خویش

هرک جان خویش را آگاه کرد
ریش خود دستارخوان راه کرد

همچو مردان دل خرد کرد اختیار
کرد بر استادگان عزت نثار

گر تو بیش آیی ز مویی در نظر
خویشتن را از بتی باشی بتر

مدح و ذمت گر تفاوت می‌کند
بتگری باشی که او بت می‌کند

گر تو حق رابندهٔ، بت‌گر مباش
ور تو مرد ایزدی، آزر مباش

نیست ممکن در میان خاص و عام
از مقام بندگی برتر مقام

بندگی کن بیش از این دعوی مجوی
مرد حق شو، عزت از عزی مجوی

چون ترا صد بت بود در زیر دلق
چون نمایی خویش را صوفی به خلق

ای مخنث، جامهٔ مردان مدار
خویش را زین بیش سرگردان مدار
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گفتهٔ عباسه دربارهٔ روز رستخیز
گوهر بعدی:خصومت دو مرقع پوش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.