هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر احساسات شاعر در برابر عشق و رنجهای ناشی از آن است. شاعر از بلایایی که به او رسیده سخن میگوید، اما در عین حال، این بلاها نویدبخش نیز هستند. او از تناقضات عشق میگوید که گاه با زلف و ابروانش امید میدهد و گاه با شمشیر و زنجیر میآزارد. شاعر خود را بندهای میداند که با قیمتی گران خریداری شده و عیوبش دیده شده است. ستم عشق خاص است، اما نعمتهایش عام، و شاعر با غم خود پرورش یافته تا نشاط معشوق را بیان کند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و تناقضهای عاطفی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۴
هر بلایی کزو رسید مرا
بعطایی دهد نوید مرا
دوش از زلف و ابروان میداد
گاه بیم و گهی امید مرا
گه بشمشیر میبرید از من
گه بزنجیر میکشید مرا
من همان بنده ام که نا دیده
ببهایی گران خرید مرا
عیب او نبود اربهیچ فروخت
برمن و عیب من چو دید مرا
ستمش خاص و نعمتش عام است
خاصه بهر ستم گزید مرا
تا بگوید که این نشاط منست
با غم خویش پرورید مرا
بعطایی دهد نوید مرا
دوش از زلف و ابروان میداد
گاه بیم و گهی امید مرا
گه بشمشیر میبرید از من
گه بزنجیر میکشید مرا
من همان بنده ام که نا دیده
ببهایی گران خرید مرا
عیب او نبود اربهیچ فروخت
برمن و عیب من چو دید مرا
ستمش خاص و نعمتش عام است
خاصه بهر ستم گزید مرا
تا بگوید که این نشاط منست
با غم خویش پرورید مرا
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.