هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از بیخودی و سردرگمی خود در عشق سخن میگوید. او از گمکردن راه خانه و هویت خود در پی عشق به معشوق مینالد و از این که دیگران نیز نشانهای از خانه و هویت او نمیدهند، شکایت دارد. شاعر در نهایت آرزو میکند که ای کاش از دیگران افسانههای خود را نمیشنید و در بیخودی خود باقی میماند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای سنین پایینتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۷
نشناخت دل از زلف تو ویرانه ی خود را
دیوانه و شب گم نکند خانه ی خود را
از کوی تو میآیم و از خود خبرم نیست
پرسم مگر از غم ره کاشانه ی خود را
در خانه ی ما یار و عجب آنکه زهر کس
جستیم خبر دادن نشان خانه ی خود را
بی وعده نشستیم بره منتظر اما
با یار نگفتیم ره خانه ی خود را
از بیخودی خویش نبودم خبر ای کاش
نشنیدمی از غیر هم افسانه ی خود را
پنداشت نشاط از ره لطف است و ندانست
مست است و ندانسته ره خانه ی خود را
دیوانه و شب گم نکند خانه ی خود را
از کوی تو میآیم و از خود خبرم نیست
پرسم مگر از غم ره کاشانه ی خود را
در خانه ی ما یار و عجب آنکه زهر کس
جستیم خبر دادن نشان خانه ی خود را
بی وعده نشستیم بره منتظر اما
با یار نگفتیم ره خانه ی خود را
از بیخودی خویش نبودم خبر ای کاش
نشنیدمی از غیر هم افسانه ی خود را
پنداشت نشاط از ره لطف است و ندانست
مست است و ندانسته ره خانه ی خود را
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.