هوش مصنوعی: این متن عرفانی و فلسفی به موضوع عشق، عقل، و حقیقت می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که عشق یک دریای بی‌کران است که در آن همه چیز در حال تغییر است. او تأکید می‌کند که عاشقان از خستگی در راه عشق نمی‌هراسند، زیرا عشق هم راه است و هم مقصد. همچنین، متن به نقد عقل و خرد متعارف می‌پردازد و نشان می‌دهد که عشق فراتر از محدودیت‌های عقل است. در نهایت، شاعر به وحدت حق اشاره می‌کند و تأکید می‌کند که هر چه غیر از اوست باطل است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند گذر از عقل و غلبه بر خودپرستی نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۴

هر کرا دل، دلبری را منزل است
آنکه بی دلبر بماند بی دل است

شاهد از یاران کجا گیرد کنار
هر کجا شمعی میان محفل است

این جفا و جور مخصوص تو نیست
هر که شد سیمین بدن سنگین دل است

خواجه پندارد که عیب عاشقان
تا نگوید، کس نگوید عاقل است

عشق دریاییست بیحد کاندر آن
موج کشتیبان و توفان ساحل است

طالبان را خستگی در راه نیست
عشق هم راه است و هم خود منزل است

سهل گردد کار اگر از بهر اوست
کارها با خود پرستی مشکل است

دست صدق آمد برون از جیب عشق
زین پس افسون خرد بیحاصل است

ظلمت ار یکسر بگیرد خانه را
چون فروغ شمعی آید زایل است

در همه عالم یکی حق بیش نیست
آنکه کثرت می پذیرد باطل است

از خرد بگذر نشاط از عشق نیز
عاشق از خود غافل از وی عاقل است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.