هوش مصنوعی: در این متن، یک پیرمرد ژنده‌پوش با پادشاهی روبرو می‌شود و به او درباره‌ی تسلط نفس اماره بر انسان و عواقب آن هشدار می‌دهد. پیرمرد توضیح می‌دهد که چگونه نفس انسان را به اسارت می‌گیرد و او را از مسیر دین و حقیقت دور می‌کند. او همچنین به پادشاه یادآوری می‌کند که ثروت و قدرت دنیوی زودگذر است و در نهایت، مرگ همه را به یکسان فرا می‌گیرد. پیرمرد تأکید می‌کند که تسلط بر نفس و شناخت دین، ارزشمندتر از هر چیز دیگری است.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. مفاهیمی مانند تسلط بر نفس، مرگ و حقیقت زندگی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار یا نامفهوم باشد.

گفتگوی سالک ژنده‌پوش با پادشاه

ژنده‌ای پوشید، می‌شد پیر راه
ناگهان او رابدید آن پادشاه

گفت من به یا تو، هان ای ژنده پوش
پیر گفت ای بی‌خبر، تن زن خموش

گرچه ما را خود ستودن راه نیست
کانک او خود را ستود آگاه نیست

لیک چون شد واجبم، چون من یکی
به ز چون تو صد هزاران، بی‌شکی

زانک جانت روی دین نشناختست
نفس تو از تو خری برساختست

وانگهی بر تو نشسته‌ای امیر
تو شده در زیر بار او اسیر

بر سرت افسار کرده روز و شب
تو به امر او فتاده در طلب

هرچ فرماید ترا، ای هیچ‌کس
کام و ناکام آن توانی کرد و بس

لیک چون من سر دین بشناختم
نفس سگ را هم خر خود ساختم

چون خرم شد نفس، بنشستم برو
نفس سگ بر تست ، من هستم برو

چون خر من بر تو می‌گردد سوار
چون منی بهتر ز چون تو صد هزار

ای گرفته بر سگ نفست خوشی
در تو افکنده ز شهوت آتشی

آب تو آرایش شهوت ببرد
از دلت و ز تن ز جان قوت ببرد

تیرگی دیده و کری گوش
پیری و نقصان عقل و ضعف هوش

این و صد چندین سپاه و لشگرند
سر به سرمیر اجل را چاکرند

روز و شب پیوسته لشگر می‌رسد
یعنی از پس میر ما در می رسد

چون درآمد از همه سویی سپاه
هم تو بازافتی و هم نفست ز راه

خوش خوشی با نفس سگ در ساختی
عشرتی با او به هم برساختی

پای بست عشرت او آمدی
زیردست قدرت او آمدی

چون درآید گرد تو شاه و حشم
تو جدا افتی ز سگ، سگ از تو هم

گر ز هم اینجا جدا خواهید شد
پس به فرقت مبتلا خواهید شد

غم مخور گر با هم اینجا کم رسیم
زانک در دوزخ خوشی با هم رسیم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گفتار عباسه دربارهٔ نفس
گوهر بعدی:حکایت دو روباه که شکار خسرو شدند
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.