هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و امید، ناامیدی و رنج‌های عاشقانه سخن می‌گوید. او از شراب و جام به عنوان نمادهایی از عشق و شادی یاد می‌کند، اما در عین حال از آتش عشق و حجاب‌های میان خود و معشوق شکایت دارد. پند و نصیحت را بی‌فایده می‌داند و بر این باور است که تنها معشوق می‌تواند پاسخگوی امیدهایش باشد. در نهایت، شاعر به تنهایی و ناامیدی خود اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، برخی از نمادها و استعاره‌ها مانند شراب و آتش ممکن است نیاز به توضیح داشته باشند. این شعر برای مخاطبانی مناسب است که توانایی تحلیل و درک مفاهیم پیچیده‌تر ادبی را دارند.

شمارهٔ ۵۰

جانم بلب و جام لبالب ز شراب است
فردا چه زیان زآتشم این جام پر آب است

گفتم شب امید من از چهره بر افروز
گیسوش بر آشفت که مه زیر سحاب است

سودی ندهد پند، بگویید بناصح:
کوتاه کن افسانه که دیوانه بخواب است

بیگانه چه داند که تویی پرده برافکن
وانجا که منم نیز چه حاجت بنقاب است

در هر قدمم روی تو آمد بنظر لیک
در گام دگر باز بدیدم که حجاب است

سد گنج نهان بود مرا در دل و جانان
نادیده گذشتند که این خانه خراب است

بسیار بگفتند و جوابی نشنیدند
نا گفته نشاط از تواش امید جواب است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.