هوش مصنوعی:
در این متن، شخصی از ابلیس شکایت میکند که او با فریب و نیرنگ، دین او را تباه کرده است. مردی به او پاسخ میدهد که ابلیس قبلاً نیز از او شکایت داشته و از ظلم او آزرده بوده است. مرد ادعا میکند که دنیا متعلق به اوست و هر کس از قلمرو او خارج شود، دیگر با او کاری ندارد. او تأکید میکند که به دین خود پایبند است و از دنیای خود محافظت میکند.
رده سنی:
16+
این متن شامل مفاهیم عمیق اخلاقی، دینی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از واژگان و مفاهیم پیچیدهتر ادبیات کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات فارسی دارد.
حکایت غافلی که از ابلیس گله داشت
غافلی شد پیش آن صاحب چله
کرد از ابلیس بسیاری گله
گفت ابلیسم زد از تلبیس راه
کرد دین بر من به طراری تباه
مرد گفتش ای جوانمرد عزیز
آمده بد پیش ازین ابلیس نیز
مشتکی بود از تو و آزرده بود
خاک از ظلم تو بر سر کرده بود
گفت دنیا جمله اقطاع منست
مرد من نیست آنک دنیا دشمنست
تو بگو او را که عزم راه کن
دست از دنیای من کوتاه کن
من به دینش میکنم آهنگ سخت
زانک در دنیای من زد چنگ سخت
هرک بیرون شد ز اقطاعم تمام
نیست با او هیچ کارم والسلام
کرد از ابلیس بسیاری گله
گفت ابلیسم زد از تلبیس راه
کرد دین بر من به طراری تباه
مرد گفتش ای جوانمرد عزیز
آمده بد پیش ازین ابلیس نیز
مشتکی بود از تو و آزرده بود
خاک از ظلم تو بر سر کرده بود
گفت دنیا جمله اقطاع منست
مرد من نیست آنک دنیا دشمنست
تو بگو او را که عزم راه کن
دست از دنیای من کوتاه کن
من به دینش میکنم آهنگ سخت
زانک در دنیای من زد چنگ سخت
هرک بیرون شد ز اقطاعم تمام
نیست با او هیچ کارم والسلام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:حکایت دو روباه که شکار خسرو شدند
گوهر بعدی:احوال مالک دینار
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.