هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساسات متضاد خود نسبت به معشوق سخن می‌گوید. گاهی او را دوست می‌بیند و گاهی دشمن، گاهی مهربان و گاهی نا مهربان. این احساسات متغیر باعث سردرگمی و رنج شاعر شده‌است. او همچنین از تأثیرات عشق بر زندگی خود و دیگران می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که در پیری نیز جوان بماند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسات پیچیده است که درک آن‌ها برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین ممکن است برخی از اصطلاحات و تشبیهات برای کودکان و نوجوانان جوان نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۷۸

دوست میگفتم ترا زاول نه آن می بینمت
دشمن دل بودی اینک خصم جان می بینمت

نه همین در کاخ دل با چشم جان می بینمت
در جهان با چشم صورت بین عیان می بینمت

تو کجا و مهر و کین من، من از سودای عشق
گه بخود نا مهربان گه مهربان می بینمت

تا به پیری ای جوان باری ببینی آفتی
کافت دین و دل پیر و جوان می بینمت

باقدی چوگان صفت ای دل درین پیرانه سر
همچو گویی در بساط کودکان می بینمت

سد نشاط آرند از یک جرعه می رندان نشاط
سر گران منشین که زین پس رایگان می بینمت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.