۲۲۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۱

هم سبزه سر زد از چمن و هم سمن ز شاخ
ساقی بساط باده به بستان ببر ز کاخ

فرصت مده زکف که دوا می نمیکند
این می درون شیشه و این گل فراز شاخ

جز با جمال دلبر و جز با مقال دوست
نشتر بدیده خوشتر و سیماب در صماخ

یک سو امید رخت ببندد که الرحیل
یک سو نیاز بار گشاید که المناخ

گوتن ضعیف باش، اگر هست جان قوی
گو دست تنگ باش، اگر هست دل فراخ

با کام دل مخواه مراد دل حبیب
با باز آبگینه مجو ره بسنگلاخ

طفلان سنگ بر کف دیوانه جو نشاط
بردر ستاده بیهده منشین دگر بکاخ
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.