هوش مصنوعی:
شیخ بصره به دیدار رابعه میرود و از او میخواهد که راز عشق را بیان کند. رابعه با تمثیل ریسمان و سیم، نشان میدهد که چگونه دنیا و ثروت میتوانند انسان را از مسیر درست منحرف کنند و باعث رنج و عذاب شوند. او تأکید میکند که عشق حقیقی و معنوی ارزشمندتر از ثروت دنیوی است.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از تمثیلها و استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
نکتهای که شیخ بصره از رابعه پرسید
رفت شیخ بصره پیش رابعه
گفت ای در عشق صاحب واقعه
نکتهٔ کز هیچ کس نشنیدهای
بر کسی نه خواندی نه دیدهای
آن ترا از خویشتن روشن شدست
آن بگو کز شوق جان من شدست
رابعه گفتش که ای شیخ زمان
چند پاره رشته بودم ریسمان
بردم و بفروختم خوش شد دلم
دو درست سیم آمد حاصلم
هر دو نگرفتم به یک دست آن زمان
این درین دستم گرفتم آن در آن
زانک ترسیدم که چون شد سیم جفت
راه زن گردد فرو نتوان گرفت
مرد دنیا جان و دل در خون نهد
صد هزاران دام دیگر گون نهد
تا به دست آرد جوی زر از حرام
چون بدست آرد بمیرد والسلام
وارث او را بود آن زر حلال
او بماند در غم و زور وبال
ای به زر سیمرغ را بفروخته
دل ز عشق زر چو شمع افروخته
چون درین ره مینگنجد موی در
نیست کس را گنج گنج و روی زر
گر قدم در رهنهی ای هم چو مور
از سر مویی بگیرندت به زور
چون سر مویی محابا روی نیست
هیچ کس را زهرهٔ این کوی نیست
گفت ای در عشق صاحب واقعه
نکتهٔ کز هیچ کس نشنیدهای
بر کسی نه خواندی نه دیدهای
آن ترا از خویشتن روشن شدست
آن بگو کز شوق جان من شدست
رابعه گفتش که ای شیخ زمان
چند پاره رشته بودم ریسمان
بردم و بفروختم خوش شد دلم
دو درست سیم آمد حاصلم
هر دو نگرفتم به یک دست آن زمان
این درین دستم گرفتم آن در آن
زانک ترسیدم که چون شد سیم جفت
راه زن گردد فرو نتوان گرفت
مرد دنیا جان و دل در خون نهد
صد هزاران دام دیگر گون نهد
تا به دست آرد جوی زر از حرام
چون بدست آرد بمیرد والسلام
وارث او را بود آن زر حلال
او بماند در غم و زور وبال
ای به زر سیمرغ را بفروخته
دل ز عشق زر چو شمع افروخته
چون درین ره مینگنجد موی در
نیست کس را گنج گنج و روی زر
گر قدم در رهنهی ای هم چو مور
از سر مویی بگیرندت به زور
چون سر مویی محابا روی نیست
هیچ کس را زهرهٔ این کوی نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:حکایت نومریدی که زر از شیخ خود پنهان میداشت
گوهر بعدی:عابدی که پس از سالها عبادت به نوای مرغی دل خوش کرده بود
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.