هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دل‌بستگی سخن می‌گوید و از بی‌قراری و بی‌گانگی با جهان می‌نالد. او از معشوقی می‌گوید که در خلوت جانش جای دارد و کسی جز دل بیگانه به او راه ندارد. شاعر همچنین از ترس شکستن پیمان‌ها و نگرانی‌های عاشقانه می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۳۳

شدی از قصه ی ما گر ملول افسانه ای دیگر
وگر از ما بتنگ آمد دلت دیوانه ای دیگر

بتی در خلوت جان دارم از چشم جهان بینان
ندارد ره بسویش غیر دل بیگانه ای دیگر

پسندت گر نباشد دل قدم بگذار در جانم
از آن ویرانه تر دارم در آنسو خانه ای دیگر

چه غم داری چه کم داری اگر سوزی و گر سازی
تو شمع جمعی و از هر طرف پروانه ای دیگر

بیک پیمانه پیمانها شکستم ترسم ای ساقی
از این پس بشکنم پیمانه از پیمانه ای دیگر
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.