هوش مصنوعی: این متن شعری است که به زیبایی‌های طبیعت و تغییرات فصول، به ویژه بهار، می‌پردازد. همچنین، از مضامین عرفانی و فلسفی مانند گذر عمر، ناپایداری دنیا، و تفکر در آفرینش الهی سخن می‌گوید. شاعر از طبیعت به عنوان نمادی برای بیان احساسات انسانی و مسائل وجودی استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند گذر عمر و ناپایداری دنیا نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۱۴۳

ابر بر طرف گلستان گوهر افشان است باز
خسرو گل را مگر عزم گلستان است باز

باز سنبل میدمد از باغ یا باد بهار
از شمیم آن خم گیسو پریشان است باز

طره ی سنبل پریشان زلف شاهد بی قرار
خواجه در کار قرار و فکر سامان است باز

در خروش بلبلان مطرب غزلخوان میرسد
واعظ بیچاره شاد از پند رندان است باز

برگ برگ شاخ بر توحید یزدان آیتی ست
خواجه صدرالدین چرا در فکر برهان است باز

تا شتاب عمر ببینند این جوانان، هر بهار
گل بشاخ امروز و فردا خاک بستان است باز

از خرابی ساز آبادش عمارت تا بکی
لطفها در کار دل کردی و ویران است باز

عارض گل بی حجاب و طلعت او بی نقاب
چشم ابر و دیده ی من از چه گریان است باز

نیست پنداری نشاط آگاه از حالم طبیب
درد میخواهم من و او فکر درمان است باز
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.