هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و غمگین است که در آن شاعر از عشق نافرجام، درد دل، حسرت و ناامیدی سخن می‌گوید. او از تیرهای عشق، کشته‌شدگان عشق و نبودن امید به وصال می‌نویسد. همچنین، اشاره‌هایی به مفاهیمی مانند گذر زمان، بی‌خبری از خود و دیگران، و ناتوانی در تغییر سرنوشت دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده مانند عشق نافرجام، ناامیدی و حسرت است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم انتزاعی و فلسفی در متن وجود دارد که برای سنین پایین‌تر مناسب نیست.

شمارهٔ ۱۴۷

در کف عشق نهادیم عنان دل خویش
تا کجا افکندش باز و چه آید در پیش

خبرت هست که هیچت خبری نیست زخویش
آه اگر بگذردت زین سپس ایام چو پیش

یک جهان کشته و تیغ تو همان وقف نیام
عالمی خسته و تیر تو هنوز اندر کیش

خواست آراسته خوش محفل و غافل که ترا
نیست ره جز بدل آن نیز دلی خسته و ریش

کند از من حذر آن شوخ چه سویم نگرد
چه کند خواجه چو ممسک شد و مبرم درویش

خط او سر زد و سر بر نتواند زین پس
آنکه زین پیش جهانیش سر افکنده به پیش

آتشی بود و نه پیداست از او غیر از دود
گلشنی بود و نه برجاست از او غیر حشیش

این نه ریشی که دگر سود ببخشد مرهم
این نه فصلی که دگر وصل پذیرد به سریش

حسرتی بر منش امروز چو آن صید افکن
که رسد صیدی و تیریش نباشد در کیش

اگرم هیچ نباشد طمعی هست نشاط
کم زجود شه و از هر چه بوهم آید پیش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.