هوش مصنوعی: این متن بیانگر احساسات عاشقانه و روحانی شاعر است که به وصال معشوق رسیده و از دردها رهایی یافته است. شاعر از توقعات دنیوی گذر کرده و به آرامش و سامان رسیده است. او از عشق و مستی و غزلخوانی سخن می‌گوید و به نیروی عشق اشاره می‌کند که بدون طی مسیر، به پایان رسیده است. همچنین، شاعر به حضور در آستان یزدان افتخار می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

شمارهٔ ۱۹۶

از جان گذشته ایم و بجانان رسیده ایم
از درد رسته ایم و بدرمان رسیده ایم

ما را بسر توقع سامان خویش نیست
کز سر گذشته ایم و بسامان رسیده ایم

رین ره ببوی طره ی مشکین دلفریب
مسکین و دلفکار و پریشان رسیده ایم

ناصح مگو ملامت شوریدگان عشق
نا خوانده ما نه بر سر این خوان رسیده ایم

از پیشگاه میکده تا بارگاه یار
سد بار بیش مست و غزلخوان رسیده ایم

تا تیغ خصم را سپر آرم ز جام دوست
ساقی بیار می که بمیدان رسیده ایم

نیروی عشق بین که در این دشت بی کران
گامی نرفته ایم و بپایان رسیده ایم

بر لمعه ی سراب روانند همرهان
زین ره که ما بچشمه ی حیوان رسیده ایم

بر چرخ و آفتاب بنازیم ما نشاط
کز آستان سایه ی یزدان رسیده ایم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.