هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از غم و اندوه خود سخن میگوید و از عشق و محبت به معشوق یاد میکند. او احساس شرمندگی از ابراز عشق خود دارد و آرزو میکند که درد دلش آشکار شود. همچنین، از نگاه دزدانه به معشوق و حسرت روی او صحبت میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعری کلاسیک ممکن است برای سنین پایینتر چالشبرانگیز باشد.
شمارهٔ ۲۰۱
غم عالم نبرد ره بدلم
که سرشتند بمیخانه گلم
من چه دارم که ز احسان تو نیست
جان اگر بر تو فشانم خجلم
دوش دزدیده نگاهی برخت
کردم، آوخ نکنی گر بحلم
میبرم حسرت روی تو بخاک
تا چه گلها که بروید ز گلم
گو فرود آکه گشایش با تست
مکن اندیشه ز تنگی دلم
شرح دل کار زبان نیست نشاط
کاش بیرون فتد از سینه دلم
که سرشتند بمیخانه گلم
من چه دارم که ز احسان تو نیست
جان اگر بر تو فشانم خجلم
دوش دزدیده نگاهی برخت
کردم، آوخ نکنی گر بحلم
میبرم حسرت روی تو بخاک
تا چه گلها که بروید ز گلم
گو فرود آکه گشایش با تست
مکن اندیشه ز تنگی دلم
شرح دل کار زبان نیست نشاط
کاش بیرون فتد از سینه دلم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.