هوش مصنوعی: شاعر در این متن به بیان احساسات و عواطف خود می‌پردازد. او از عشق، رهایی از غبار عقل، و میل به نوشیدن جرعه‌ای در سرای مغان سخن می‌گوید. همچنین، به موضوعاتی مانند تسلیم در برابر عشق، پنجه‌آلودن به خون خویش، و آراستن خود برای قبول معشوق اشاره می‌کند. در نهایت، شاعر به این درک می‌رسد که نعیم جهان به کام اوست و به دنبال آرامش روان و افزایش تن است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی عبارات مانند 'بخون خویش توانم که پنجه آلایم' ممکن است نیاز به توضیح و تفسیر داشته باشد.

شمارهٔ ۲۰۴

بر آن سرم که به پیمانه دست بگشایم
غبار، عقل ز رخسار عشق بزدایم

گهی بطره ی ساقی کهن بگیسوی چنگ
گره ببندم و از کار بسته بگشایم

مرا نه دست ستیزی بود نه پای گریز
اگر بخشم بر آیی بعجز باز آیم

مرا بدست خضیبت چه جای پنجه، ولی
بخون خویش توانم که پنجه آلایم

پی قبول تو آراست هر کسی خود را
من از قبول تو خود را مگر بیارایم

هزار بادیه پیموده ام بدین امید
که در سرای مغان جرعه ای بپیمایم

گرفتم اینکه نعیم جهان بکام من است
روان بکاهم تا چند و تن بیفزایم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.