هوش مصنوعی: شاعر در این شعر بیان می‌کند که بدون حضور معشوق، هیچ علاقه‌ای به زیبایی‌های طبیعت مانند گل و سوسن ندارد. او از رنج عشق و فراق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که تنها به معشوق فکر می‌کند و هیچ چیز دیگری برایش اهمیت ندارد. شاعر همچنین از تجربیات سخت زندگی خود می‌گوید و عزم خود را برای وفاداری به معشوق اعلام می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۰۵

بی تو میل گل و گلشن نکنم
هوس سوری و سوسن نکنم

دامن از خون دلم گلگون شد
ورنه گل بی تو بدامن نکنم

نرسد شام که در خلوت دل
شمعی از یاد تو روشن نکنم

نشود صبح که در منظر چشم
بر سر راه تو مسکن نکنم

من که غارت زده ی ملک شهم
دگر اندیشه ی رهزن نکنم

من که سد دشت نهفتم در مرد
حذر از کودک برزن نکنم

من که سد تیغ فشردم در دل
ناله از کاوش سوزن نکنم

از سر بام تو بر خاسته ام
جز ببام تو نشیمن نکنم

ترک جان در ره دلدار نشاط
که نکرده ست که تا من نکنم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.