هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دوری از دربار و حامی قدرتمند خود (خاقان اکبر) شکایت می‌کند و وضعیت ناگوار خود را توصیف می‌نماید. او احساس می‌کند بدون حمایت خاقان، مانند ماهی بدون آب و سمندر بدون آتش است. در غیاب این حمایت، خود را بی‌ارزش، تهی و بی‌پناه می‌بیند و از نبود عشق، عقل، ثروت و موفقیت در زندگی خود می‌نالد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی نیاز دارد. همچنین، مضامین آن مانند دوری از وطن، ناامیدی و جستجوی معنا ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۲۱۴

تا در پناه درگه خاقان اکبریم
در آب ماهییم و در آتش سمندریم

اکنون که مانده دور از آن خاک آستان
بی آب جویباری و بی شعله مجمریم

در مجمر مکاره چون مرغ با بزن
در حلقه ی مقاصد چون حلقه بر دریم

از ما بهیچ کار نبینی ظفر که ما
تا دور از رکاب خدیو مظفریم

بستان بی بهار و شبستان بی نگار
بازار بی متاع و خریدار بی زریم

مغز تهی ز عقل و دل بیخبر ز عشق
جام تهی زباده، نی بی نوا گریم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.