هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از بی‌توجهی معشوق، درد دل‌های شکسته و ناامیدی خود می‌نالد. با وجود این رنج‌ها، شاعر همچنان شیفته و دلبسته است و از معشوق طلب توجه می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی در شعر وجود دارد که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و دل‌شکستگی نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۲۲۲

ماه بزم افروزم امشب بی نقاب است آنچنان
یاعیان در ظلمت شب آفتاب است آنچنان

لطفها پنهان بقهرش شهد ها در زیر زهر
در گمان خلقی که با من در عتاب است آنچنان

در بهای یک نگه دل برد و جان خواهد زمن
باز پندارد که کارم بی حساب است آنچنان

یار ما را نیست با دلهای ویران رحمتی
یا نمیداند که ما را دل خراب است آنچنان

از سؤالم او ملول و از ملال است او خموش
من باین خوشدل که در فکر جواب است آنچنان

سر بسر عمرم بسودای سر زلف تو رفت
شاید ارکارم ازین در پیچ و تاب است آنچنان

یک نظر گفتم بما بیچارگان بین بردرت
گفت درگاه شه مالکرقاب است آنچنان
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.