هوش مصنوعی: متن بیانگر احساسات شاعر از دوری و بی‌خبری از یار است. شاعر از بی‌توجهی یار و نبود نشانی از او گلایه می‌کند و از درد فراق می‌نالد. همچنین، او از ناعادلانه بودن شرایط و بی‌عدالتی در حق عاشقان سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد فراق و اندوه نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۲۲۸

شب آمد و دل باز نیامد ز در او
یا رب دگر امروز چه آمد بسر او

یار آمد و از دل خبری نیست خدا را
دیگر ز که پرسیم ندانم خبر او

نشنیده نداد او ز چه بر قصه ی ما گوش
نا دیده فتادیم چرا از نظر او

ظلم است که بر بام تو بالی نفشاند
آن مرغ که دردام تو رسته ست پر او

در چشم خود او راند هم جای که ترسم
بر مردم بیگانه بیفتد گذر او

یک ساقی و یک ساغر و یک باده ندانم
زینگونه چرا مختلف آمد اثر او

کس نیست که بی مشغله ای روز گذارد
یا مشعله ی شب ننهد دل ببر او

آنرا که نه کاری نه غم عشق نگاریست
بیچاره نشاط است و دل در بدر او
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.