هوش مصنوعی:
پسر در حالی که جلوی تابوت پدرش گریه میکند، از روزی که پدرش را از دست داده اظهار ناراحتی میکند. صوفی به او یادآوری میکند که پدرش نیز روزی مانند او بوده و این روز برای همه فرا میرسد. متن به این موضوع اشاره دارد که زندگی پر از مشکلات است و هر کس در نهایت به سرنوشت مشابهی دچار میشود.
رده سنی:
15+
متن شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عاطفی مانند مرگ، فقدان و گذر زمان است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال قابل درک نباشد. این مفاهیم برای مخاطبان بالغتر مناسبتر هستند.
سوگواری پسری که در مرگ پدر
پیش تابوت پدر میشد پسر
اشک میبارید و میگفت ای پدر
این چنین روزی که جانم کرد ریش
هرگزم نامد به عمر خویش پیش
صوفیی گفت آنک او بودت پدر
هرگزش این روز هم نامد به سر
نیست کاری کان پسر را اوفتاد
کار بس مشکل پدر را اوفتاد
ای به دنیا بی سر و پای آمده
خاک بر سر باد پیمای آمده
گر به صدر مملکت خواهی نشست
هم نخواهی رفت جز بادی بدست
اشک میبارید و میگفت ای پدر
این چنین روزی که جانم کرد ریش
هرگزم نامد به عمر خویش پیش
صوفیی گفت آنک او بودت پدر
هرگزش این روز هم نامد به سر
نیست کاری کان پسر را اوفتاد
کار بس مشکل پدر را اوفتاد
ای به دنیا بی سر و پای آمده
خاک بر سر باد پیمای آمده
گر به صدر مملکت خواهی نشست
هم نخواهی رفت جز بادی بدست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:حکایت مرگ ققنس
گوهر بعدی:گفتار نایبی در دم مرگ
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.