هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، دعوتی به می‌نوشی و لذت‌بردن از لحظه است و اشاره به ناپایداری دنیا و بی‌اعتباری آن دارد. شاعر از می‌خانه به عنوان مکانی یاد می‌کند که در آن نه ثروتی هست، نه رنجی، نه ننگی و نه نامی. او به گذرایی عمر و تغییر فصل‌ها اشاره می‌کند و از یاران غافل و پیام باد صبا یاد می‌کند. در نهایت، شاعر به رابطه‌ای دوسویه بین خود و مخاطب اشاره می‌کند و از غم و عشق می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به می‌نوشی و مفاهیم مرتبط با آن ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

شمارهٔ ۲۶۰

بیا دور ساقی بگیریم جامی
که دوران گردون نگردد بکامی

بیا و بیاسا بمیخانه کانجا
نه گنجی نه رنجی، نه ننگی نه نامی

بیا تا ببینی برویی و مویی
چه خواهی ز صبحی چه جویی ز شامی

بنازم ببزمی که سازند سرخوش
یکی را بسنگی یکی را بجامی

بهاری که بینی خزان دارد از پی
اگر مرغ شاخی اگر صید دامی

سحر خفته بودند یاران دریغا
که باد صبا داشت از وی پیامی

غم اوست امروز و فردا?ست دوزخ
کشندم بآتش از آتش که خامی

من از تو، تو از من گریزی نباشد
مرا خواجه باید تو را هم غلامی

نشاطا بهارت خزان دارد از پی
اگر مرغ شاخی وگر صید دامی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.