هوش مصنوعی:
شاعر در این متن به بیان احساسات عاشقانه و درد دوری از معشوق میپردازد. او از بیتوجهی معشوق شکایت کرده و خود را در عشق او گمشده توصیف میکند. شاعر از معشوق میخواهد که به او توجه کند و از غم دنیا با نوشیدن باده دوری میجوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است. همچنین استفاده از مفاهیمی مانند بادهنوشی ممکن است برای گروههای سنی پایینتر نامناسب باشد.
شمارهٔ ۲۶۱
تو بدین شکل و شمایل که بخود مینگری
جای آنست که بر ما بتکبر گذری
گر نه خود جان منی از چه برون می نایی
گر نه خود عمر منی از چه بغفلت گذری
من چنان رفته ام از خود که زخود بی خبرم
نتوان عیب تو گفتن که ز من بی خبری
شکنی بر شکن طره ی پرتاب فکن
تا کی ای شوخ شکر لب دل ما میشکری
دیگران بیخبرند از نظر چالاکت
نگهت سوی من و دیده بسوی دگری
آنکه با زلف پریشان دل مجموعش هست
در همه جمع ندارد ز من آشفته تری
باده در دست از آن به که بود باد بدست
می بخور تا غم بیهوده ی دنیا نخوری
همه شب دیده براه تو نهادست نشاط
تا بخاک قدمت خشک کند چشم تری
جای آنست که بر ما بتکبر گذری
گر نه خود جان منی از چه برون می نایی
گر نه خود عمر منی از چه بغفلت گذری
من چنان رفته ام از خود که زخود بی خبرم
نتوان عیب تو گفتن که ز من بی خبری
شکنی بر شکن طره ی پرتاب فکن
تا کی ای شوخ شکر لب دل ما میشکری
دیگران بیخبرند از نظر چالاکت
نگهت سوی من و دیده بسوی دگری
آنکه با زلف پریشان دل مجموعش هست
در همه جمع ندارد ز من آشفته تری
باده در دست از آن به که بود باد بدست
می بخور تا غم بیهوده ی دنیا نخوری
همه شب دیده براه تو نهادست نشاط
تا بخاک قدمت خشک کند چشم تری
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.