هوش مصنوعی: شاعر از زندگی ناپایدار و ناعادلانه شکایت می‌کند و به دنبال لذت‌های زودگذر مانند شراب است. او از عشق و رنج‌های آن سخن می‌گوید و احساس می‌کند که جهان به کام او نیست. در نهایت، او از عشق و درد آن صحبت می‌کند و احساس ناامیدی و سردرگمی می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مصرف شراب و مفاهیم پیچیده‌ی زندگی و عشق نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۲۶۴

بیا از دور ساقی گیر جامی
که دور جم نمی ارزد بجامی

از این زلفش همی بینم بدان زلف
چو مرغی کافتد از دامی بدامی

ببازاری فتادستم که ندهند
بجامی سنگی و ننگی بنامی

جهان یکسر بکام خویش دیدم
چو بنهادم برون از خویش گامی

بر آتش دارمت هر لحظه ای دل
چو بیرون آرمت بینم که خامی

نشاط آخر فتاد از پا در این دشت
به تیرش رمته من غیر رامی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.